مردی سگی داشت که در حال مُردن بود. او در میان راه نشسته بود و برای سگ خود گریه می کرد. گدایی از آنجا می گذشت، از مرد پرسید: چرا گریه می کنی؟ او گفت: این سگ وفادار من، پیش چشمم جان می دهد. گدا پرسید: بیماری سگ چیست؟ مرد گفت: از گرسنگی می میرد. ناگهان گدا یک کیسه ی پر در دست مرد دید. بقیه ماجرا را در ویدیو دنبال کنید.
موسیقی: استاد حامد درباری
لطفاً برای حمایت از ما، این کانال را دنبال کنید تا امکان ساخت ویدیوهای بیشتر فراهم گردد.
از آنجایی که ویدیوهای این کانال به صورت کاملاً اختصاصی و با کسب اجازه از صاحبان اثر تهیه می گردد؛ هرگونه بازنشر آن در سایر رسانه ها، فقط با دریافت اجازه از این کانال امکانپذیر است.
مشاهده ویدیو: